با نزدیک شدن پایان قرن بیستم، احتمال تجدید حیات ناگهانی دین به عنوان یک موضوع حادّ جهانی بسیار بعید مینمود، ولی این دقیقاً همان اتّفاقی است که حال به شکل امواجی خروشان از نگرانیها و نارضاییها در جهان پدیدار گشته و کمتر کسی آگاه است که موجد این غلیان چیزی جز احساس یک خلاء روحانی نیست. اختلافات دیرینۀ مذهبی که ظاهراً تدابیر صبورانۀ دیپلماسی را نمیپذیرد مجدّداً با شدّت و حدّت بیسابقهای سر برافراشته است. مضامین کتب مقدّسه، پدیدههای معجزهگون و معتقدات جزمی مذهبی که تا این اواخر به عنوان بقایای عصر جاهلیّت کنار زده شده بود، باز به صورتی جدّی، هرچند بدون هدف، در رسانههای خبری معتبر مطرح میشود. در بسیاری از کشورهای جهان برای احراز مقام نامزدی و رسیدن به مناصب سیاسی، اعتبارنامۀ مذهبی اهمّیّتی تازه و قاطع پیدا کرده است. جهانی که تصوّر میکرد با فروریختن دیوار برلین عصر صلح و سازش بینالمللی فرا رسیده است اینک درمییابد که در چنگال جنگ تمدّنها که خصیصۀ بارز آن کینهتوزیهای آشتیناپذیر مذهبی است گرفتار شده است.