علاوه بر بذل توجّهی که نسبت به دین — به شکل رسمیِ آن — آغاز شده، نوعی کاوش روحانی نیز به نحوی گسترده در حال نیرو گرفتن است. این جستجو که اکثراً به صورت اشتیاق شدیدی برای یافتن هویّتی فراتر از وجود صرفاً فیزیکی انسان ابراز میگردد، تکاپوهای بسیاری را هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی برمیانگیزد. از یک سو کاوش برای عدالت و ترویج صلح بینالمللی موجب برانگیختن آگاهیهای تازهای در مورد نقش فرد در اجتماع نیز میگردد. به همین نحو جنبشهایی نظیر جنبش حفظ محیط زیست و پشتیبانی از حقوق زن هرچند هدف اصلی آنها جلب حمایت برای دگرگونی سیستم تصمیمگیری اجتماعی است با این حال موجب یک ارزیابی مجدّد در خویشتنشناسی و هدف زندگی میگردد. یک تغییر گرایش جدید که در تمام جوامع دینی بزرگ مشاهده میشود روی برتافتنِ فزایندۀ مؤمنین از شاخههای سنّتی مذاهب اصلی و گرویدن به فرقههایی است که برای جستجوی روحانی و تجارب شخصیِ اعضای خود اهمّیّت اساسیتری قائل میشوند. در قطب مخالفِ آن، مشاهدۀ موجودات فرازمینی، روشهای "خویشتنیابی"، اعتکاف در بادیه، تمرین خلسه، دلسپردن به جنبشهای گوناگونِ "عصر جدید" و خاصیت خودآگاهیبخشی که به موادّ مخدّر و توهّمزا نسبت داده میشود، پیروانی به مراتب بیشتر و متنوّعتر از آنچه که ارتباط با ارواح (spiritualism) و یا تئوسوفی (theosophy) در مقطع تاریخیِ مشابهی در یک قرن پیش داشت، به خود جلب میکند. برای یک فرد بهائی این افزایشِ شدید حتّی در فرقههای نامتعارف و مراسمی که احتمالاً در اذهان بسیاری ایجاد نفرت و بیزاری میکنند، قبل از هر چیز یادآور بینشی است که در داستان قدیمی لیلی و مجنون مجسّم شده است که مجنون خاک میبیخت و محبوب خود لیلی را در آن میجست گرچه میدانست که او از روح پاک است نه از عالم خاک: "همه جا در طلبش میکوشم شاید در جایی بجویم."[1]