فرهنگ مصرفگرایی که امروز وارث بیچون و چرای اصول قاطعی است که مکتب ماتریالیسم برای رفاه انسان پیشنهاد میکند از بیدوامی اهدافی که الهامبخش آن است ناراحت و نگران نیست. برای اقلّیّت کوچکی از مردم جهان که قدرت مالی کافی دارند فواید این فرهنگْ فوری و فراوان و توجیه آن امری طبیعی است. پیشرفت این فرهنگ جدید که فروپاشی معیارهای سنّتی اخلاق موجب تشجیع آن شده است، اساساً چیزی نیست جز پیروزی انگیزۀ حیوانی، انگیزهای غریزی و غیر ارادی مانند اشتها که نهایتاً از قیود معتقدات معنوی رها گشته است. زبان و مکالمات روزمرّه بارزترین قربانی این فرهنگ و مرام میباشد. گرایشهایی که روزگاری در همه جا به عنوان عیوب اخلاقی مورد انتقاد و سرزنش قرار میگرفت امروزه به لوازم ضروری پیشرفت اجتماعی تبدیل گشته است. سودجویی و خودخواهی سرمایۀ ارزندهای برای تجارت شده است، دروغْ خود را به صورت اطّلاعات عمومی جلوه میدهد و انحرافات گوناگون در کمال شهامت مقام حقوق مدنی را ادّعا میکنند. حرص، شهوت، تنبلی، نخوت و غرور، حتّی خشونت، در قالب کلماتی خوشظاهر، نه تنها به طور گسترده پذیرفته شده بلکه ارزش اجتماعی و اقتصادی نیز پیدا کردهاند. شگفت آنکه همان گونه که معنی کلمات بر باد رفته است همان رفاه و دستآوردهای مادّی نیز که به خاطر آن حقیقت به راحتی فدا میشود مفهوم واقعی خود را از دست داده است.