پس چرا این میراث بس غنی نقشی محوری در بیداری کاوش روحانی عصر حاضر ایفا نمیکند؟در حاشیه، کوششهای مجدّانهای در کار است تا تعالیمی را که روزگاری سبب گسترش آن ادیان شده بود بازخوانی کنند بدان امید که آن تعالیم جذّابیّت گذشتۀ خود را بازیابند امّا قسمت عمدۀ این تلاشها برای راه یافتن به معانی به صورتی پراکنده، فردگرایانه و ناهماهنگ است. کتب مقدّسه تغییری نکردهاند و اصول اخلاقی مندمج در آنها اعتبارشان را از دست ندادهاند. هر کس با پشتکار از درگاه الهی خالصانه سؤالی بپرسد، از کشف صدای پاسخ دهندهای در مزامیر داود و یا اوپانیشاد* محروم نخواهد ماند. هر نفسی که از حقیقت ورای این دنیای مادّی درکی جزئی داشته باشد از بیانات حضرت مسیح یا حضرت بودا که از این حقیقت به نحوی ملموس سخن میگویند قلبش به اهتزاز در خواهد آمد. تصاویری که قرآن مجید در مورد آخر الزّمان ارائه مینماید هنوز خوانندگان خود را قاطعانه اطمینان میدهد که تحقّق عدالت مقصد اصلی ربّ قدیر است. به همین ترتیب، خصوصیّات اصلی حیات قدّیسین و قهرمانان روحانی، در این زمان به هیچ وجه کممحتواتر از قرون گذشته که این نفوس مقدّسه در آن زندگی میکردند به نظر نمیرسد. بنا بر این برای بسیاری از مردم متدیّن جهان دردناکترین جنبۀ بحران کنونیِ تمدّن آن است که جستجو برای حقیقت، با اطمینان به راههای شناخته شدۀ دین توجّه نکرده است.