این وضع بغرنج هم تصنّعی است و هم خودکرده. نظام جهانیای که اکنون بهائیان در آن مشغول ابلاغ پیام حضرت بهاءالله هستند، اگر بتوان عنوان نظام بر آن نهاد، آن گونه نظامی است که سوء برداشتهایش، هم از ماهیّت انسان و هم از فرایند تکامل اجتماعی آن، چنان بنیادین است که شدیداً مانع خردمندانهترین و خیرخواهانهترین اقدامات برای رفاه عالم انسانی میگردد. این امر به خصوص در مورد آشفتگی فکری که تقریباً همۀ جوانب موضوع دین را احاطه نموده صدق میکند. برای اینکه بهائیان بتوانند به نحوی موثّر پاسخگوی نیازهای روحانی همسایگان خود باشند باید درک عمیقی از مسائل مربوطه پیدا کنند. اهمّیّت به کار بردن قوّۀ تفکّر و ابتکاری را که لازمۀ این امر خطیر است میتوان از اندرزی استنباط نمود که به کرّات و شاید بیش از هر پند دیگری در آثار بهائی ذکر شده است، یعنی توصیه به "تفکّر"، "تعمّق" و "تأمّل".