بنا بر این، دلیل مکرّر بر وجود پروردگار آنست که آن ذات منیع لایُدرَک از اوّل لا اوّل خود را متتابعاً ظاهر ساخته است. در مفهومی کلّیتر، حماسۀ بزرگ تاریخ دینی بشر، همان طور که حضرت بهاءالله میفرماید، نمایانگر تحقّق "عهد و میثاق الهی" است، میثاق پایداری که طبق آن، خالق ممکنات انسان را از هدایت دائمش که لازمۀ پیشرفت روحانی و اخلاقی بشر است مطمئن میسازد و از او میخواهد که این ارزشهای معنوی و اخلاقی را قلباً و باطناً بپذیرد و عملاً به مرحلۀ اجرا درآورد. هر کس آزاد است تا چنانچه مایل باشد نقش منحصر به فرد هر یک از مظاهر الهی را با تفسیری تاریخگرا از شواهد، زیر سؤال ببرد امّا یک چنین نظریّهپردازی کمکی به توجیه تحوّلاتی که افکار را دگرگون ساخته و تغییراتی در روابط بشری به وجود آورده که نقشی حیاتی در تکامل اجتماعی داشته است، نخواهد کرد. مظاهر مقدّسۀ الهیّه در مقاطع زمانیِ بسیار نادری که موارد شناخته شدۀ آن از شمار انگشتان دو دست تجاوز نمیکند ظاهر شدهاند، هر یک با صراحت مرجعیّت تعالیمشان را اعلام کردهاند و هر یک چنان تأثیر عمیقی در پیشرفت تمدّن داشتهاند که با هیچ پدیدۀ دیگری در تاریخ قابل مقایسه نیست. حضرت بهاءالله خاطرنشان میفرماید: "ملاحظه کن در حین ظهور مظهر کلّیّه قبل از آنکه آن ذات قدم خود را بشناساند و به کلمۀ امریّه تنطّق فرماید عالِم بوده و معلومی با او نبوده و همچنین خالق بوده و مخلوقی با او نه."[18]