کتب مقدّسه به همین میزان بر این اصل نیز توافق دارند که توانایی روح در نیل به درک مقاصد آفریدگار تنها محصول کوشش او نیست بلکه لطف و عنایت خداوند است که راه را میگشاید. حضرت مسیح این نکته را به زبانی روشن و به یادماندنی بیان فرموده است: "من راه و راستی و حیات هستم هیچ کس نزد پدر جز به وسیلۀ من نمیآید."[38] اگر شخصْ این بیان را صرفاً مبارزهای تعصّبآمیز علیه دیگر مراحل فرایندِ واحد و مداوم هدایت الهی تلقّی نکند، آن را به وضوح تبلور این حقیقت محوریِ ادیان سماوی مشاهده مینماید که دسترسی به غیب منیع لایدرک یعنی آفریننده و حافظ عالم وجود، تنها از طریق آگاه شدن از انوار ساطعه از عوالم الهی میسّر است. این تمثیل در یکی از زیباترین سورههای قرآن مجید آمده است: "الله نور السّموات و الارض ... نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء.§"[39] در کتب انبیای عبرانی، واسطۀ فیض الهی که مقدّر بود در مستقبل ایّام در دیانت حضرت مسیح در هیکل پسر انسان و در اسلام در قالب کتاب الله ظاهر شود، شکل یک پیمان محکم و متین بین خالق ممکنات با حضرت ابراهیم، پیامبر برگزیدۀ او و پدر امّتها، به خود گرفت: "و عهد خویش را در میان خود و تو و ذرّیتت بعد از تو استوار گردانم که نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد تا ترا و بعد از تو ذریّت ترا خدا باشم."[40]