این حقیقت که امر بهائی توانسته است وحدتی را که اینچنین به دست آورده طیّ آسیبپذیرترین و حسّاسترین مراحل اوّلیّۀ موجودیّتش یکدست و بدون خدشه حفظ کند به خصوص حیرتانگیز است. در طول تاریخ به سختی میتوان گروه دیگری را، اعمّ از سیاسی، دینی و یا اجتماعی، یافت که توانسته باشد پیروزمندانه از آفت همیشگی تفرقه و انشعاب ایمن مانده باشد. جامعۀ بهائی باوجود کثرت تنوّعش گروه واحدی است از مردمی که در درک مقصد مظهر ظهوری که آن را به وجود آورده، در وفاداری نسبت به آن نظم اداری که شارع مقدّسش برای ادارۀ امور جمعی این گروه بنیان نهاده و در تعهّدش نسبت به انتشار پیام حضرتش در سراسر کرۀ ارض یکدل و یکزبان میباشد. در طیّ دهههایپیشرفت این امر، چند نفری که بعضی از آنها در موقعیّتهایی مهم و جملگیشان مبتلا به انگیزۀ جاهطلبی بودهاند حدّ اکثر کوشش خود را به کار بردند تا پیروانی جداگانه و وفادار نسبت به خود یا نسبت به تعابیر شخصی خود که بر الواح و آثار حضرت بهاءالله تحمیل نموده بودند به وجود آورند. کوششهایی از این قبیل در مراحل گذشتۀ تکامل دینی موفّق شده بود که ادیان نوزاد را به فرقههایی رقیب منشعب سازد.ولکن در مورد امر بهائی این گونه دسیسهها بدون استثنا با شکست رو به رو شده و هرگز نتوانسته است جز فورانی زودگذر از مجادلاتی را موجب شود که تنها اثراث نهایی آن درک عمیقتر جامعه از مقصد شارع این آیین و تحکیم پایبندی نسبت به آن بوده است. حضرت بهاءالله نفوسی را که به عرفان حضرتش فائز شدهاند با این بیان اطمینان میدهد که: "نور اتّفاق آفاق را روشن و منوّر سازد.*"[58] با توجّه به ماهیّت طبیعت بشری، بیدرنگ میتوان این پیشبینی حضرت ولیّامرالله را درک کرد که میفرماید این فرایند تصفیه و تطهیر — فرایندی معمّایی امّا ضروری — برای مدّتی طولانی به عنوان یکی از عناصر لاینفکّ تکامل جامعۀ بهائی ادامه خواهد یافت.