اگر در حقیقت، اتّحاد محکّ پیشرفت بشری است، نه تاریخ و نه خداوند قادر متعال کسانی را که عمداً به مخالفت با آن برمیخیزند به آسانی خواهند بخشید. اگر اعتماد وجود داشته باشد، مردم از ارتفاع دیوار دفاعی خود میکاهند و در به روی دیگران میگشایند. در غیر این صورت، تعهّد قلبی و قطعی نسبت به اهداف مشترک به هیچ وجه به وجود نخواهد آمد. چیزی دردناکتر از آن نیست که یکی از دو طرفِ توافق ناگهان متوجّه شود که آنچه را با حسن نیّت تعهّد نموده است جز وسیلهای برای سوء استفادۀ طرف دیگر نبوده که آن را برای دستیابی به مقاصدی پنهانی و حتّی مخالف آنچه به حقیقت با هم بر عهده گرفته بودند، به کار برده است. این گونه فریبکاریها در تاریخ بشر سابقۀ طولانی داشته و یکی از نخستین نمونههای ثبت شدۀ آن افسانۀ قدیمی حسادت قابیل نسبت به برادری است که خداوند اراده کرده بود ایمانش را تأیید نماید. اگر از مصیبتهای هولناکی که در طول قرن بیستم بر مردم جهان وارد آمده باید درسی آموخت، آن درس بر این واقعیّت استوار است که نفاق گستردهای که از گذشتۀ تاریک به ارث برده شده و روابط انسانی را در هر زمینه مسموم کرده است در این عصر میتواند راه را برای رفتاری اهریمنی و به مراتب شرارتبارتر از آنچه تا کنون به تصوّر انسان خطور کرده است باز نماید.