اگر بتوان چیزی را شرّ نامید، مطمئنّاً آن چیز نقضِ عمدیِ پیمانهای صلح و همزیستی است که با تحمّل مرارت به دست آمده و بدان وسیله مردم خیرخواه میکوشند تا از گذشتۀ تاریک بگسلند و بهیاری دیگران آیندهای نو بنا نهند. اتّحاد و اتّفاق به حکم طبیعتِ ذاتیاش مستلزم فداکاری و از خودگذشتگی است. حضرت عبدالبهاء میفرماید محبّتِ نفس جزء ذاتی طینت انسان است. نفسِ سرکشی که حضرتش از آن به عنوان "نفس امّارۀ بدطینت"[59] یاد کرده است به طور غریزی در برابر آنچه که مانع آزادی خود میپندارد، ایستادگی نشان میدهد. چشمپوشی ارادی از لذّات حاصله از این بی بند و باری مستلزم آن است که فرد به این نتیجه برسد که کامیابی کامل را باید در جایی دیگر جستجو کرد. این کامیابی همان طور که همواره به تجربه رسیده است از تسلیم روح در برابر ارادۀ الهی حاصل میگردد.